ترجمه مقاله

کلاژه

فرهنگ فارسی عمید

۱. ‹کلاژاره، قلازاده› =عقعق: ◻︎ چو کلاژه همه دزدند و رباینده چو خاد / شوم چون بوم و بدآغال چو دمنه همه سال (معروفی: شاعران بی‌دیوان: ۱۴۲).
۲. (صفت) (پزشکی) =لوچ: ◻︎ حسودت دید مانندت به رادی / بلی چشم کلاژه یک دو بیند (سیف ‌اسفرنگ: لغت‌نامه: کلاژه).
ترجمه مقاله