ترجمه مقاله

کلوخ انداز

فرهنگ فارسی عمید

۱. کسی که سنگ یا کلوخ به سوی کسی می‌اندازد: ◻︎ چو کردی با کلوخ‌انداز پیکار / سر خود را به‌دست خود شکستی (سعدی: ۷۶).
۲. (اسم) سوراخی در بالای قلعه و حصار که از آنجا سنگ و کلوخ به جانب دشمن می‌انداختند.
۳. (اسم، اسم مصدر) عیش و عشرتی که در آخر شعبان برپا می‌کنند.
۴. (اسم) شرابی که در آخر شعبان می‌خورند که تا اول شوال پرهیز کنند؛ کلوخ‌اندازان؛ برغندان: ◻︎ اگر خواهی گرفت از ریز روزی روزۀ عزلت / کلوخ‌انداز را از دیده راوق ریز ریحانی (خاقانی: ۴۱۲).
ترجمه مقاله