کمتر
فرهنگ فارسی عمید
۱. به مقدار یا تعداد اندکتر از دیگری.
۲. (صفت) [مجاز] کوچکترین؛ اندکترین: کمتر توجهی به من نکرد.
۳. [قدیمی، مجاز] بیارزشتر؛ پستتر.
۴. (قید) [قدیمی] بهندرت.
۲. (صفت) [مجاز] کوچکترین؛ اندکترین: کمتر توجهی به من نکرد.
۳. [قدیمی، مجاز] بیارزشتر؛ پستتر.
۴. (قید) [قدیمی] بهندرت.