ترجمه مقاله

کون

فرهنگ فارسی عمید

۱. بودن.
۲. هستی یافتن؛ پدید آمدن.
۳. (اسم) هستی و عالم وجود.
⟨ کون‌وفساد: (فلسفه) هستی یافتن و تباه شدن که به طور پیوسته بر جهان هستی عارض می‌گردد.
⟨کون‌ومکان: [مجاز] مجموع آنچه در عالم وجود دارد؛ جهان هستی.
ترجمه مقاله