ترجمه مقاله

گذشتنی

فرهنگ فارسی عمید

۱. قابل گذشتن.
۲. پایان‌یافتنی؛ فناشدنی: ◻︎ هرگز به پنج ‌روزه حیات گذشتنی / خرم کسی شود مگر از موت غافلی (سعدی۲: ۶۸۰).
ترجمه مقاله