25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
گردمشت
فرهنگ فارسی عمید
۱. پنجۀ دست که آن را جمع و گره کنند و به کسی بزنند.
۲. قبضۀ کمان و گرفتن آن.