گزارش
فرهنگ فارسی عمید
شرح و تفسیر قضیه؛ شرح و تفصیل خبر یا کاری که انجامیافته.
〈 گزارش دادن: (مصدر متعدی) اطلاع دادن؛ خبر دادن.
〈 گزارش کردن: (مصدر متعدی)
۱. بیان کردن.
۲. تفسیر کردن؛ شرح دادن.
〈 گزارش دادن: (مصدر متعدی) اطلاع دادن؛ خبر دادن.
〈 گزارش کردن: (مصدر متعدی)
۱. بیان کردن.
۲. تفسیر کردن؛ شرح دادن.