گورفرهنگ فارسی عمید۱. جایی که مرده را دفن کنند؛ قبر: ◻︎ نبشتهست بر گور بهرام گور / که دست کرم بِه ز بازوی زور (سعدی: ۱۰۸).۲. [قدیمی] صحرا؛ بیابان.