گوشتینفرهنگ فارسی عمید۱.‹گوشتی› تهیهشده از گوشت: ◻︎ چه خوش گفت فرزانهٴ پیشبین / زبان گوشتین است و تیغ آهنین (نظامی۵: ۸۱۴).۲. [قدیمی، مجاز] فربه؛ گوشتدار.