آبچین
فرهنگ فارسی عمید
۱. پارچهای که بدن خود را پس از شستوشو با آن خشک کنند؛ حوله.
۲. پارچهای که تن مرده را پس از غسل دادن با آن خشک کنند: ◻︎ به پیمان که چیزی نخواهی ز من / ندارم به مرگ آبچین و کفن (فردوسی: ۶/۴۳۱).
۲. پارچهای که تن مرده را پس از غسل دادن با آن خشک کنند: ◻︎ به پیمان که چیزی نخواهی ز من / ندارم به مرگ آبچین و کفن (فردوسی: ۶/۴۳۱).