ترجمه مقاله

آلت

فرهنگ فارسی عمید

۱. هر چیزی که به‌وسیلۀ آن کاری انجام بدهند؛ ابزار؛ افزار.
۲. قطعات تخته یا فلز که در سقف، پنجره یا در به کار می‌برند.
۳. (زیست‌شناسی) اندام؛ عضو بدن.
۴. اندام تناسلی مرد یا زن.
⟨ آلت تناسلی: (زیست‌شناسی) در مرد بیضه و ذکر، در زن فَرْج و رَحِم.
ترجمه مقاله