ترجمه مقاله

اتساع

فرهنگ فارسی عمید

۱. گشاد شدن؛ فراخ شدن؛ پهناور شدن؛ گشادگی؛ فراخی.
۲. (ادبی) در بدیع، گفتن شعری که بتوان آن را به چند نوع معنی و تفسیر کرد، مانندِ این بیت: لبان لعل تو با هرکه در حدیث آید / به‌راستی که ز چشمش بیوفتد مرجان (سعدی۲: ۶۶۴). Δ مصراع دوم را به دو صورت می‌توان تفسیر کرد، یکی اینکه مرجان از چشمش بیفتد (مرجان در نظرش خوار و پست شود)، دیگر اینکه از چشمش اشک خونین چون مرجان سرازیر شود.
۳. (پزشکی) گشاد شدن هریک از عروق و شریان‌ها.
۴. [قدیمی] زیاد شدن.
ترجمه مقاله