ترجمه مقاله

اجتماع

فرهنگ فارسی عمید

١. دور هم گرد آمدن؛ به ‌هم پیوستن؛ جمع شدن.
۲. (اسم) = جامعه
۳. (اسم) گروهی از مردم که در یک‌ جا جمع شده باشند.
ترجمه مقاله