ترجمه مقاله

تعاهد

فرهنگ فارسی عمید

۱. با هم عهد بستن؛ پیمان بستن؛ هم‌عهد شدن.
۲. به کاری یا امری توجه و رسیدگی‌ کردن.
ترجمه مقاله