ترجمه مقاله

حبس

فرهنگ فارسی عمید

۱. زندان.
۲. (اسم مصدر) بازداشتن؛ زندانی کردن؛ بازداشت.
⟨حبس ابد (مؤبد): (حقوق) نوعی حبس که محکوم باید تا آخر عمر در زندان باشد.
⟨حبس انفرادی: (حقوق) نوعی حبس که محکوم باید در مدت زندانی بودن جدا از سایر زندانیان باشد.
⟨حبس با اعمال شاقه: (حقوق) نوعی حبس که محکوم باید در مدت زندانی بودن کارهای دشوار انجام بدهد.
⟨حبس بول: (پزشکی) = حبس‌البول
⟨حبس تٲدیبی: (حقوق) حبس برای جنحه که مدت آن چند ماه و حداکثر سه سال است.
⟨حبس تکدیری: (حقوق) حبس برای بزه‌های کوچک از دو تا ده روز.
⟨حبس مجرد: (حقوق) = ⟨ حبس انفرادی
ترجمه مقاله