ترجمه مقاله

روییدن

فرهنگ فارسی عمید

۱. سبز شدن و برآمدن گیاه از زمین؛ رستن؛ نمو کردن.
۲. رشد کردن بعضی از اجزای بدن: روییدن مو.
۳. [مجاز] بیرون آمدن چیزی از چیز دیگر: از گردنش سری دیگر رویید.
۴. [مجاز] به وجود آمدن؛ ایجاد شدن.
۵. (مصدر متعدی) [قدیمی] رویاندن؛ پروردن.
ترجمه مقاله