ترجمه مقاله

زج

فرهنگ فارسی عمید

۱. [مقابلِ سنان] قطعۀ آهن نوک‌تیز که در انتهای نیزه نصب می‌کردند؛ پیکان.
۲. تیر کوتاه.
۳. تیری که پیکان آن از استخوان باشد.
ترجمه مقاله