ترجمه مقاله

قاشقک

فرهنگ فارسی عمید

۱. قاشق کوچک.
۲. ابزاری کاردمانند با لبۀ کند که برای ساختن خمیر و ضماد یا مالیدن دارو به کار می‌رود.
۳. ابزاری که پزشک برای دیدن گلو بر روی زبان بیمار می‌گذارد.
۴. (موسیقی) نوعی ساز مرکب از دو جفت کاسۀ کوچک کم‌عمق که به‌وسیلۀ نوار به هم وصل شده‌اند و با آویزان کردن نوار به انگشت شست و کمک گرفتن از کف دست و انگشتان دیگر، کاسه‌ها به هم برخورد کرده و آهنگ ایجاد می‌شود.
ترجمه مقاله