ترجمه مقاله

معمم

فرهنگ فارسی عمید

۱. کسی که عمامه بر سر می‌گذارد؛ آخوند.
۲. کسی که عوام برای امور خود به ‌او رجوع کنند؛ بزرگ و مهتر قوم.
ترجمه مقاله