نفاطفرهنگ فارسی عمیدکسی که بهوسیلۀ منجنیق گویهای مشتعل آغشتهبهنفت را بهسوی دشمن پرتاب میکرد؛ نفتانداز: ◻︎ نفاط برق روشن و تندرْش طبلزن / دیدم هزار خیل و ندیدم چنین مهیب (رودکی: ۴۹۲).