ترجمه مقاله

پرتابیدن

فرهنگ فارسی عمید

۱. پرتاب کردن؛ پرت کردن: ◻︎ چون تیر سخن راست کن آنگاه بگویش / بیهوده مگو، چوب مپرتاب ز پهنا (ناصرخسرو: ۵).
۲. افکندن.
ترجمه مقاله