26 فرهنگ

کنده

/konde/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. تنۀ درخت که شاخه‌های آن بریده شده باشد.
۲. تکۀ چوب کلفت.
۳. هیزم. ٤. تکۀ چوب ستبر با بند آهنی که به پای زندانیان می‌بستند.
⟨ کندهٴ زانو: (زیست‌شناسی) استخوان گرد زانو.