26 فرهنگ

گزاردن

/gozārdan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

ادا کردن؛ به‌جا آوردن؛ انجام دادن: ◻︎ اگر گفتم دعای می‌فروشان / چه باشد حق نعمت می‌گزارم (حافظ: ۶۵۲).