اوزةدیکشنری عربی به فارسیقاز , غاز , ماده غاز , گوشت غاز , ساده لوح واحمق , سيخ زدن به شخص , به کفل کسي سقلمه زدن , مثل غاز يا گردن دراز حمله ور شدن وغدغد کردن , اتو , اتو کردن , هيس , علا مت سکوت