اکذوبةدیکشنری عربی به فارسیدروغ , دروغ در چيز جزءي , دروغ گفتن , سخن نادرست گفتن , کذب , () دراز کشيدن , استراحت کردن ( ) , خوابيدن , افتادن , ماندن , واقع شدن , قرار گرفتن , موقتا ماندن , وضع , موقعيت , چگونگي