ترجمه مقاله

تحمل (فعل ماض)

دیکشنری عربی به فارسی

حاصل کردن , تهيه کردن , موجب شدن , از عهده برامدن , استطاعت داشتن , تحمل کردن , بردباري کردن دربرابر , طاقت چيزي راداشتن , تاب چيزي رااوردن , موجب (خرج يا ضرر يا تنبيه و غيره) شدن , متحمل شدن , وارد امدن , ديدن , نگهداشتن , تقويت کردن , حمايت کردن از , برخورد هموار کردن , طاقت داشتن , مدارا کردن
ترجمه مقاله