حيدیکشنری عربی به فارسیزنده , در قيد حيات , روشن , سرزنده , سرشار , حساس , سلا م , درود , برخورد , تلا في , درود گفتن , تبريک گفتن , ) گريه , داد , فرياد , تاسف , تاثر , او , ان دختر يا زن , جانور ماده