غراب , کلا غ , اهرم , ديلم , بانگ زدن , بانگ خروس , زاغچه , زاغي , کلا غ پيشه , کلا غ سياه , کلا غ زنگي , مشکي , حرص زدن , غارت کردن , قاپيدن , با ولع بعليدن , صيد , شکار , طعمه شکاري , چپاول , رخ , کلا غ زاغي , کلا هبردار , کلا هبرداري کردن
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.