قبردیکشنری عربی به فارسیقبر , گودال , سخت , بم , خطرناک , بزرگ , مهم , موقر , سنگين , نقش کردن , تراشيدن , حفر کردن , قبر کندن , دفن کردن , گور , ارامگاه , در گرو قرار دادن , مقبره