ترجمه مقاله

ابوذر

لغت‌نامه دهخدا

ابوذر. [ اَ ذَرر ] (اِخ ) کشی ، خراسانی . منوچهری در بیت ذیل نامی از این شاعر خراسانی کشی برده است :
در خراسان بوشعیب و بوذر آن ترک کشی
و آن صبور پارسی و آن رودکی ّچنگ زن .
و در لغت نامه ٔ اسدی بیت ذیل از ابوذر آمده است شاهد کلمه ٔ سنگله :
گفتم که ارمنی است مگر خواجه بوالعمید
کو نان گندمین نخورد جز که سنگله .
و در تذکره ٔ عرفات بنقل مجمعالفصحاء گوید ترک کشی ایلاقی از قدما و از مشاهیر امراست و قطعه ٔ ذیل را نیز بدو نسبت می کند:
رادمردی بدهر دانی چیست
باهنرتر ز خلق دانی کیست
آنکه با دوستان تواند ساخت
آنکه با دشمنان تواند زیست .
ترجمه مقاله