ترجمه مقاله

استان

لغت‌نامه دهخدا

استان . [ اَ ] (اِ) جای خواب و آرامگه را گویند که بمعنی آستانه باشد. (جهانگیری ). || (ص ) ستان . مؤلف آنندراج گوید: به پشت باز افتاده : ستیزه جویان بر آستان اجل ، استان میخوابیدند. (ملاّمنیر).
ترجمه مقاله