ترجمه مقاله

اشقی

لغت‌نامه دهخدا

اشقی . [ اَ قا ] (ع ن تف ) نعت تفصیلی از شقی . شقی تر. بدبخت تر. (مهذب الاسماء) (مؤیدالفضلا).اشقی الامة و اشقی القوم ؛ ابن ملجم مرادیست قاتل خیرالخلق . (منتهی الارب ). و مراد به «اشقیها» که در قرآن کریم (12/91) آمده قداربن سالف است که ناقه ٔ صالح را پی کرده بود. || اشقی من راعی بهم ثمانین .رجوع به احمق راعی ... در مجمع الامثال میدانی شود.
ترجمه مقاله