ترجمه مقاله

ای کاش

لغت‌نامه دهخدا

ای کاش . [ اَ / اِ ] (صوت مرکب ) کاشکی . کاش :
مردم آن است که چون مرد ورا بیند
گوید ای کاش کم این صاحب غارستی .

ناصرخسرو.


ای کاش که بخت سازگاری کردی
با جور زمانه یار یاری کردی .

حافظ.


خلقی ز پی من و تو در گفتارند
چون نام من و تو در زبانها آرند
گویند فلانی و فلانی یارند
ای کاش چنان بدی که می پندارند.

(از صحاح الفرس ).


ترجمه مقاله