بدوی
لغتنامه دهخدا
بدوی . [ ب ِ ] (حرف اضافه + ضمیر) بدو. به اوی . به او :
شو بدان کنج اندرون خمّی بجوی
زیر او سمجی است بیرون شو بدوی .
و رجوع به بدو و او شود.
شو بدان کنج اندرون خمّی بجوی
زیر او سمجی است بیرون شو بدوی .
رودکی .
و رجوع به بدو و او شود.