ترجمه مقاله

بشارة

لغت‌نامه دهخدا

بشارة. [ ب ِ رَ ] (ع اِ) خبریکه در بشره تأثیر بخشد چنانکه آن را دگرگون سازد. و این در اندوه نیز بکار رود لیکن استعمال آن بیشتر در خبرهای شادی بخش است . ج ، بشارات و بشائر. در تاج العروس آمده است : و هرگاه بطور مطلق بکار رود بخیر اختصاص یابد. (از اقرب الموارد). مژده ، ولاتکون مطلقة الا بالخیر و انما تکون بالشر اذاکان مقیدة به . (منتهی الارب ). مژدگانی و خبر خوش . (ناظم الاطباء). مژده و چون در خیر باشد بطور مطلق گویند و اگر در شر باشد آن را مقید کنند. (ناظم الاطباء). هر خبر راستی که از شنیدن آن رنگ چهره ٔ آدمی دگرگون شود آن را بشارت گویند و در خیر و شر هر دو استعمال شده ولی در مورد خبر خوش کثیرالاستعمال تر است . کذا فی تعریفات السیدالجرجانی . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). بُشری ̍. (اقرب الموارد). || جمال و حسن : هو ابشر منه ؛ احسن و اجمل و اسمن . (از اقرب الموارد).خوبرویی و جمال . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || تراشه ٔ پوست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) .
ترجمه مقاله