ترجمه مقاله

بلبال

لغت‌نامه دهخدا

بلبال . [ ب ِ ] (ع مص ) سخت اندوهگین و وسوسه ناک شدن . (از منتهی الارب ). || برانگیختن و تحریک کردن . (از منتهی الارب ). برانگیختن قوم را وآنان را در هم ّ و غم و وسوسه قرار دادن . (از اقرب الموارد). || مخلوط کردن زبانها را: بلبل الالسنة. (از اقرب الموارد). || متفرق و پراکنده کردن افکار و یا کالاها؛ بلبل الاَّراء و الأمتعة.(از اقرب الموارد). بَلبلة. و رجوع به بلبلة شود.
ترجمه مقاله