ترجمه مقاله

بونافع

لغت‌نامه دهخدا

بونافع. [ ف ِ ] (ع اِ مرکب ) نوعی از معجون دوایی . (آنندراج ) (غیاث ). دریاس . ادریاس . نافسیا. ادریس . حلوا. (یادداشت بخط مؤلف ). || مأخوذ از تازی . می و شراب . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ). رجوع به ابونافع شود.
ترجمه مقاله