ترجمه مقاله

بچه باز

لغت‌نامه دهخدا

بچه باز. [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] (نف مرکب ) کسی که پسرهای امرد را دوست دارد. (فرهنگ نظام ). امردپرست . لاطی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).غلامباره . غطریف . مردی که به پسران ساده بیش از زنان خواهش دارد. (یادداشت مؤلف ). شاهدباز :
ما بنگی و رند و بچه بازیم
دیوانه ٔ ... خوش قماشیم .

فوقی یزدی .


ترجمه مقاله