ترجمه مقاله

بید

لغت‌نامه دهخدا

بید. (اِخ ) نام دیوی بود در مازندران که رستم او را کشت . (برهان ). نام دیوی که با رستم در مازندران جنگید. (از ناظم الاطباء). نام دیوی از دیوان مازندران . (غیاث ). نام دیوی از دیوان مازندران که رستم او را کشت . (آنندراج ). اسم دیوی است مازندرانی . (از رشیدی ). نام دیوی از دیوان مازندران که در قصه های شاهنامه منظوم است . (انجمن آرا) :
بدرید پهلوی دیو سپید
جگرگاه پولاد غندی و بید.

فردوسی .


نه ارژنگ مانم نه دیو سفید
نه سنجر نه اولاد غندی و بید.

فردوسی .


نمایی مرا جای دیو سپید
همان جای پولاد غندی و بید.

فردوسی .


ترا خانه ٔ بید و دیو سپید
نمایم چو دادی دلم را نوید.

فردوسی .


ترجمه مقاله