ترجمه مقاله

بی سلب

لغت‌نامه دهخدا

بی سلب . [ س َ ل َ ] (ص مرکب ) (از: بی + سلب ) بی جامه . بی پوشش :
بی صورت مبارک تو دنیا
مجهول بود و بی سلب و زیور.

ناصرخسرو.


و رجوع به سلب شود.
ترجمه مقاله