ترجمه مقاله

تشخص

لغت‌نامه دهخدا

تشخص . [ ت َ ش خ ْ خ ُ ](ع مص ) جدا و ممتاز شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تعین یافتن و معین گردیدن . (غیاث اللغات ). تعین یافتن و معین گردیدن و جدا و ممتاز شدن . (آنندراج ). انفراد و شخصیت و بزرگی و بزرگ منشی . (ناظم الاطباء). مطاوع تشخیص است یقال شخصه و فتشخص . (از اقرب الموارد) (از المنجد). آنچه بدان چیزی از غیر خود ممتاز شودچنانکه چیز دیگر در آن چیز مشارک آن نباشد. (از تعریفات جرجانی ). || بصورت شخص نمایان شدن خیال چیزی برای کسی . (از اقرب الموارد) (از المنجد).
ترجمه مقاله