ترجمه مقاله

تنصی

لغت‌نامه دهخدا

تنصی . [ ت َ ن َص ْ صی ] (ع مص ) موی به شانه کردن . (تاج المصادر بیهقی ).شانه کردن زن موی خود را. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || نزدیک شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). متصل گردیدن چیزی به چیزی . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || زن خواستن در برگزیده ٔ قوم ، یقال : تنصی بنی فلان ؛ اذا تزوج فی نواصیهم (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)؛ یعنی زن گرفت از اشراف بنی فلان . || گرفتن موی پیشانی کسی را. (ناظم الاطباء). || ترجیل زن موی خود را. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله