ترجمه مقاله

جان سخت

لغت‌نامه دهخدا

جان سخت . [ س َ ] (ص مرکب ) دیرمیر. آنکه بسختی جان دهد. که با بسیاری شکنجه و عذاب و دردها دیر میرد.
ترجمه مقاله