ترجمه مقاله

حرف تعریف

لغت‌نامه دهخدا

حرف تعریف . [ ح َ ف ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ارتیکل . حرفی است که بر سر اسم درآید تا آنرا معین سازد،در برخی لغات حرف تعریف مذکر و مؤنث را نیز بیان کند مانند زبان فرانسه و در برخی دیگر فقط شخص آنرا معین سازد چون زبان عربی و انگلیسی ، و در برخی لغات چون فارسی حرف تعریف بکلی از میان رفته است . در دستورزبان عرب الف و لام حرف تعریف است . سیوطی گوید: و آن گاهی معنی استغراق افراد جنس دهد و آن در صورتیست که بتوان کلمه ٔ «کل » به معنی حقیقی بجای آن نهاد و گاه معنی استغراق صفات افراد یک جنس دهد اگر «کل » به معنی مجازی جانشین آن گردد، و گاه معنی بیان حقیقت دهد اگر ماهیت کلمه را نشان دهد. (بهجةالمرضیه ٔ سیوطی ). و هرگاه الف و لام دلالت بر شی ٔ معهود کند، آنرا الف و لام عهد یا «لام عهد» خوانند و آن نیز بر سه قسم است : عهد ذهنی ، که در ذهن معهود باشد و عهد حضوری ، که حاضر در مجلس باشد و قابل اشاره بود، و عهد ذکری ، که قبلاً ذکر شده باشد. برخی از اسماء همیشه با الف و لام بکار روند چون : اللات . حرف تعریف بر اسمهای معرفه درنیاید مگر در برخی از عَلَم ها که اصلاً معنی صفتی داشته باشند. (از بهجة المرضیة فی شرح خلاصة الالفیة).
ترجمه مقاله