ترجمه مقاله

حصاء

لغت‌نامه دهخدا

حصاء. [ ح َ ] (ع اِ) سنگریزه ها. سنگ ریزه . (دهار) (منتهی الارب ). شن . یکی آن حصاة است . و در تداول شعرای فارسی زبان همزه ٔ آخرش افتاده است . رجوع به حصا شود. || جوهر حجری که در مثانه و گرده و معاء و کبد و طحال و ریه پیدا شود. تهانوی گوید: به فتح حاء و صاد مهملتین و به مد الف ، سنگ ریزه . علامة گوید: آن جوهری است از ماده ٔ سنگ که در مثانه و کلیه متکون و در روده و جگر و شش نیزتولید میشود. سبب تولید آن هم استعمال غذاهای لزج که حرارت غریزیه آن را متحجر میکند میباشد. چنانکه دربحرالجواهر ذکر کرده است . (کشاف اصطلاحات الفنون ).
ترجمه مقاله