ترجمه مقاله

حقیقی صوفی

لغت‌نامه دهخدا

حقیقی صوفی . [ ح َ قی قی ِ ] (اِخ ) از قدمای شعراست و در لغتنامه ٔ اسدی به ابیات زیرین از او استشهاد شده است :
در یکی زاویه بحال بجست
تا سحرگاه نعره از کاغک .
تا خمره بود نام پنیرک نبری هیچ
معقود و مغما بزنی طعنه که بگذار(؟)
آهی کن و زین جای بجه گرد برانگیز
کخ کخ کن و بر گرد بدر بر پس ایزار.
سبلت چو کن مرغ کن و گفت برآور
بنمای بسلطان کمر ساده و ایزار.
و حاجی خلیفه در کشف الظنون کتابی رابه اسم محبت نامه به حقیقی نامی نسبت میدهد و گمان نمی رود محبت نامه از حقیقی صوفی باشد.
ترجمه مقاله