ترجمه مقاله

خندان روی

لغت‌نامه دهخدا

خندان روی .[ خ َ ] (ص مرکب ) هش و بش . (یادداشت بخط مؤلف ). خوشروی . بشاش : هرگاه که خداوند مالیخولیا خندان روی و تازه و شادکام باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله