خنده ٔ صبح
لغتنامه دهخدا
خنده ٔ صبح . [ خ َ دَ / دِ ی ِ ص ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه ٔ از طلوع صبح . (آنندراج ). کنایه از طلوع آفتاب . (انجمن آرای ناصری ) :
خنده ٔ شب گشت صبح خنده ٔ صبح آفتاب .
مدت شادی و غم نیست برابر بجهان
گریه ٔ شمع است شبی ، خنده ٔ صبح است دمی .
زین نمک کز شورش عالم بزخم ما رسید
خنده ٔ صبح قیامت مرهم کافور ماست .
خنده ٔ شب گشت صبح خنده ٔ صبح آفتاب .
خاقانی (از انجمن آرای ناصری ).
مدت شادی و غم نیست برابر بجهان
گریه ٔ شمع است شبی ، خنده ٔ صبح است دمی .
غنی (از آنندراج ).
زین نمک کز شورش عالم بزخم ما رسید
خنده ٔ صبح قیامت مرهم کافور ماست .
صائب (از آنندراج ).