خوار گذاشتن
لغتنامه دهخدا
خوار گذاشتن . [ خوا / خا گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) مهمل گذاشتن . (یادداشت مؤلف ) :
مر آن کرم را خوار نگذاشتند
بخوردنْش نیکو همی داشتند.
نه نیکو بود بددلی شاه را
نه بگذاشتن خوار بدخواه را.
مر آن کرم را خوار نگذاشتند
بخوردنْش نیکو همی داشتند.
فردوسی .
نه نیکو بود بددلی شاه را
نه بگذاشتن خوار بدخواه را.
اسدی .