خیز کردن
لغتنامه دهخدا
خیز کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خیز برداشتن . به تندی جهیدن و بلند شدن :
از آن گرمی ز شه پرهیز کردی
ز پیش شه بتندی خیز کردی .
روشنی بر دفتر چارم بریز
کافتاب از چرخ چارم کرد خیز.
از آن گرمی ز شه پرهیز کردی
ز پیش شه بتندی خیز کردی .
نظامی .
روشنی بر دفتر چارم بریز
کافتاب از چرخ چارم کرد خیز.
مولوی .